کد مطلب:211144 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118
اسلام و نظافت
النظافة من الایمان
در اسلام نظافت جزء ایمان بلكه شرایط اولی ایمان و اساس و پایه عمل است و لذا همانطور كه اسلام تمام سنن بشری را به دیده احترام تلقی و قبول كرد این سنت را به مرحله كمال پذیرفت و دستور داد و به كمال رسانیدند - و حمامها را ساختند و با آن سوابقی كه در فقه اسلام در باب طهارت بدن و جامه و محل نماز و مسكن و خوراك داده شد مبنا و مبادی تمام كار مسلمانان روی نظافت رفت و امام صادق فرمود الحمام یوم فیوم لاستكثر اللحم یعنی به حمام رفتن یك روز در میان موجب فربهی می گردد تندرستی و سلامت در سایه طهارات است پاكیزگی از اساس دین است كه هر مسلمان باید آن را رعایت كند.
در سایر ملل از خرافاتی كه داشتند این بود كه نذر می كردند تا كاری كه دارند انجام نشود لباس از تن بیرون نكنند در اسلام این نذورات حرام و خلاف منطق و عقل است بلكه برای حل مشكلات باید غسل كرد وضو گرفت - نماز خواند شستشوی سر و صورت و تمام بدن به نام غسل - وضو - نظافت و غیره نامیده می شود و نه تنها غسل های هر هفته مستحب بلكه واجب است و هر هفته هر مسلمان در هر مرتبه از عقیده باشد باید غسل كند و بدن را تنظیف نماید و حتی دستور داده شد كه اگر آب نباشد باید به جای غسل و وضو تیمم كند.
و ان كنتم جنبا فاطهر و او ان كنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منكم من الغائط اولا مستم النساء فلم تجدو اماء أفتیمموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهكم و
[ صفحه 327]
ایدیكم منه ما یرید الله لیجعل علیكم من حرج ولكن یرید لیطهركم و لیتم نعمته علیكم لعلكم تشكرون.
كثافات بدن تنها به تلوث خارجی نیست بلكه خود بدن ترشحاتی دارد كه بر روی جلد پرده ای از مواد عضویه تشكیل می دهد كه جلد را از اجرای وظایف طبیعیه خود باز دارد و البته لازم است كه حتی المقدور زودتر جلد را پاك و تمیز نماید.
یكی از دكترهای مجرب و دانشمند می گوید به عقیده من افراط در حفظ الصحه و تنظیف بهتر از كوتاهی است.
اسلام تأكید نموده كه مدخل و مخرج بدن را باید با كمال مراقبت تمیز نگاهداشت و دهان و دندان مدخل غذا و تنفس و بصیرت و شنوائی را تمیز نگاه داشت و مخرج را بسیار سریع و فوری پس از دفع غرائز طبیعی شستشو نمود و غسل داد و این واجبات از مختصات انسان است - مخصوصا برای زنان كه پس از طمث و حالت زنانگی واجب است كه غسل كند و برای یافتن علل و عوامل آن باید به مسائل مربوطه فقهی و طبی باید مراجعه كرد [1] .
در اسلام نظافت جزء ایمان بلكه شرایط اولی ایمان و اساس و پایه عمل است و لذا همانطور كه اسلام تمام سنن بشری را به دیده احترام تلقی و قبول كرد این سنت را به مرحله كمال پذیرفت و دستور داد و به كمال رسانیدند - و حمامها را ساختند و با آن سوابقی كه در فقه اسلام در باب طهارت بدن و جامه و محل نماز و مسكن و خوراك داده شد مبنا و مبادی تمام كار مسلمانان روی نظافت رفت و امام صادق فرمود الحمام یوم فیوم لاستكثر اللحم یعنی به حمام رفتن یك روز در میان موجب فربهی می گردد تندرستی و سلامت در سایه طهارات است پاكیزگی از اساس دین است كه هر مسلمان باید آن را رعایت كند.
در سایر ملل از خرافاتی كه داشتند این بود كه نذر می كردند تا كاری كه دارند انجام نشود لباس از تن بیرون نكنند در اسلام این نذورات حرام و خلاف منطق و عقل است بلكه برای حل مشكلات باید غسل كرد وضو گرفت - نماز خواند شستشوی سر و صورت و تمام بدن به نام غسل - وضو - نظافت و غیره نامیده می شود و نه تنها غسل های هر هفته مستحب بلكه واجب است و هر هفته هر مسلمان در هر مرتبه از عقیده باشد باید غسل كند و بدن را تنظیف نماید و حتی دستور داده شد كه اگر آب نباشد باید به جای غسل و وضو تیمم كند.
و ان كنتم جنبا فاطهر و او ان كنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منكم من الغائط اولا مستم النساء فلم تجدو اماء أفتیمموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهكم و
[ صفحه 327]
ایدیكم منه ما یرید الله لیجعل علیكم من حرج ولكن یرید لیطهركم و لیتم نعمته علیكم لعلكم تشكرون.
كثافات بدن تنها به تلوث خارجی نیست بلكه خود بدن ترشحاتی دارد كه بر روی جلد پرده ای از مواد عضویه تشكیل می دهد كه جلد را از اجرای وظایف طبیعیه خود باز دارد و البته لازم است كه حتی المقدور زودتر جلد را پاك و تمیز نماید.
یكی از دكترهای مجرب و دانشمند می گوید به عقیده من افراط در حفظ الصحه و تنظیف بهتر از كوتاهی است.
اسلام تأكید نموده كه مدخل و مخرج بدن را باید با كمال مراقبت تمیز نگاهداشت و دهان و دندان مدخل غذا و تنفس و بصیرت و شنوائی را تمیز نگاه داشت و مخرج را بسیار سریع و فوری پس از دفع غرائز طبیعی شستشو نمود و غسل داد و این واجبات از مختصات انسان است - مخصوصا برای زنان كه پس از طمث و حالت زنانگی واجب است كه غسل كند و برای یافتن علل و عوامل آن باید به مسائل مربوطه فقهی و طبی باید مراجعه كرد [1] .
[1] كتب بسياري درباره طب و بهداشت اسلامي نوشته اند كه همه مؤيد گفتار ما مي باشد.